فراموش نکن که تو قرار نیست همیشه حالت خوب باشد .. همیشه بار مشکلات عظیمی را به دوش بکشی و وانمود کنی که خسته نیستی ،
قرار نیست بی حوصله ترین باشی و اعتراف نکنی ، مجال نخواهی و در نهایت خستگی در موقعیت های ملال آور بمانی و اعتراض نکنی ،
قرار نیست در دل مشکلات باشی و وانمود کنی همه چیز خوب و عالی است .. قرار نیست لبخندهای مصنوعی بزنی و واکنش های مصنوعیداشته باشی ،
و خشم واندوهت را به تعویق بیندازی ...
اشکالی نداری که گاهی خسته ای ، که غمگینی ، که متنفری ، که خشمگینی ، که کم آورده ای ... که احساس خوبی نداری ،،
اشکالی ندارد که مثل همیشه نیستی و لزومی ندارد روی احساس حقیقی ات سرپوش بگذاری و به چیزی که نیستی وانمود کنی ..
قرار نیست اندوهت را به موقع ابراز نکنی و از درون آسیب ببینی و بشکنی و همچنان لبخند بزنی ، قرار نیست اگر حالت خوب نیست اگر غمگینی اگر شرایط
روحی مساعدی نداری احساس شرم کنی ...
همانقدر که جسم آسیب می بیند روان هم در معرض آسیب ا ست .. با این تفاوت که نمیشود به نقطه ای اشاره کرد و حجم درد و آسیب را نشان داد و مهلت خواست ..
نمیشود زخم روان را پانسمان کرد که هم ببینند و مراعات کنند و نزدیک نشوند و شکستگی و آسیب را از آن چیزی که هست بزرگتر نکنند ...
نمیشود فهماند که حجم جراحت چقدر هست و الان در چه مرحله ای ست و چقدر مانده تا بهبود ...
مراعات همدیگر را بکنیم ..حوالی مان پر است از روانهای آشفته و آسیب دیده و زخمی ؛ پر از حساسات ترک برداشته و به مویی بند ، پر از دیوارهای تحملی که آجر به آجر ، آنقدر بلند شده که با تلنگری هر لحظه فرو میریزد ...
حواسمان بیشتر به هم باشد .. به آن بخش از وجود آدمها که قابل رویت نیست ...
نرگس صرافیان
..............................................................................................
غ . ن : ایکا ش میشد حالات روحی آدما روی پیشونیشون نوشته میشد که : این امروز با همسرش دعواش شده .. این امروز از شوهرش کتک خورده.. این شکست عشقی شدیدی خورده ..این بچه ش بشدت مریضه . این عزیزشو تازه از دست داده . این داره از سر مزار عزیزش میاد . این همسرش بهش خیانت کرده .. این چکش برگشت خورده ..این صاحبخونه جوابش کرده .. این پول نون نداره ..این پریوده
درد داره .. این میخواد ازدواج کنه نمیتونه ..این امروز مهر طلاق خورده به شناسنامه ش .. این امروز بچه سقط کرده .. این بدهی امونشو بریده .. این ورشکسته شده .. این قلبش شکسته ..این مادرش مرده .... این بچه ش معتاده ... این خودش معتاده امروز پول مواد نداره ..این بهش تجاوز شده ... این ماشینشو دزد برده ..این خونه نداره ..این کارتون خوابه ... این افسرده س ...این هزار و یک درد داره ....
به قول نرگس کاش دردای روحی هم پانسمان داشت تا همه ببیند کاش میشد قلبی که شکسته روحی که جریحه دار شده غروری که پایمال شده و کچ گرفت تا همه ببینند و بهت نزدیک نشن ...
کاش میشد آسیب های روحی و در آورد از توی دلت و به همه نشون داد که دست از سرم بردارید .. خسته ام ..غمگینم .. نا امیدم .. خشمگینم .عصبی ام ....بچه م مریضه .. معتادم ... همسرم معتاده ...
فقط دست از سرم بردارین .. فقط بهم نزدیک نشین ..فقط ازم چیزی نپرسین ..چیزی نخوایین .. فقط .. همین